" ... و دیگر چرا وعده های الهی بدا شد که سبب ادبار بعضی مقبلین شود ، بسیار تأمل باید تا بر اسرار امور غیبی واقف شوید و از طیب معنوی گلستان حقیقی بوئی برید و تصدیق نمایید که امتحانات الهیه همیشه در بین عباد او بوده و خواهد بود تا نور از ظلمت و صدق از کذب و حق از باطل و هدایت از ضلالت و سعادت از شقاوت و خار از گل ممتاز و معلوم شود."
" و اگر بگوییم حجج الهیه کامل و تمام نبود لهذا سبب اعتراض عباد شد این کفریست صراح لاجل آنکه این به عنایت از فیض فیّاض دور است و از رحمت منبسطه بعید که نفسی را از میان جمیع برگزیند برای هدایت خلق خود و به او حجت کافیه وافیه عطا نفرماید و معذلک خلق را از عدم اقبال به او معذب فرماید... پس نیست این امورات محدثه مگر از انفس محدوده که در وادی کبر و غرور حرکت می نمایند و در صحراهای بُعد سیر می نمایند و به ظنونات خود هر چه از علمای خود شنیده اند همان را تأسی می نمایند لهذا غیر از اعراض ، امری ندارند و جز اغماض حاصلی نخواهند و این معلوم است نزد هر ذی بصری که اگر این عباد در ظهور هر یک از مظاهر شمس حقیقت ، چشم و گوش و قلب را از آنچه دیده و شنیده و ادراک نموده پاک و مقدس می نمودند البته از جمال الهی محروم نمی ماندند و از حرم قرب و وصال مطالع قدسیه ممنوع نمی گشتند."
" و در همه اوقات سبب سدّ عباد و منع ایشان از شاطی بحر احدیه علمای عصر بوده اند که زمام آن مردم در کفّ کفایت ایشان بود و ایشان هم بعضی نظر به حبّ ریاست و بعضی از عدم علم و معرفت ، ناس را منع می نمودند."
" و کلیه اعتراض مردم و احتجاجات ایشان از عدم ادراک و عرفان حاصل شده ، مثلاً بیاناتیکه طلعات جمال حق در علامات ظهور بعد فرمودند ، آن بیانات را ادراک ننمودند و به حقیقت آن واصل نشدند لهذا عَلَم فساد برافراختند و رایت فتنه برپا نمودند و این معلوم است که تأویل کلمات حمامات ازلیه را جز هیاکل ازلیه ادراک ننمایند و نغمات ورقا معنویه را جز سامعه اهل بقا نشنود."
" و از جمیع این کلمات مرموزه و اشارات ملغزه که از مصادر امریه ظاهر می شود ، مقصود امتحان عباد است چنانکه مذکور شد تا معلوم شود اراضی قلوب جیّده منیره از اراضی جُزره فانیه ، و همیشه این سنت الهیه در میان عباد بوده چنانکه در کتب مذکور است ... بلی این گونه امور که سبب وحشت جمیع نفوس است واقع نمی شود مگر برای آنکه کل به محک امتحان الله درآیند تا صادق و کاذب از هم تمیز و تفصیل یابد."
" و این قدر ادراک ننمودند که اگر در هر عصری علائم ظهور مطابق آنچه در اخبار است در عالم ظاهر شود ، دیگر که را یارای انکار و اعراض می ماند و چگونه میان سعید و شقی و مجرم و متّقی تفصیل می شود."
" این است که در همه اعهاد و اعصار اینگونه اعتراضات و اختلافات در میان مردم بوده و همیشه ایام مشغول به زخارف قول می شدند که فلان علامت ظاهر نشد و فلان برهان باهر نیامد ، و این مرضها عارض نمی شد مگر آنکه تمسک به علمای عصر می جستند در تصدیق و تکذیب این جواهر مجرده و هیاکل الهیه ، و ایشان هم نظر به استغراق در شئونات نفسانیه و اشتغال به امورات دنیّه فانیه ، این شموس باقیه را مخالف علم و ادراک و معارض جهد و اجتهاد خود می دیدند و معانی کلمات الهیه و احادیث و اخبار حروفات احدیه را هم بر سبیل ظاهر به ادراک خود معنی و بیان می نمودند ، لهذا خود و جمیع ناس را از نیسان فضل و رحمت ایزدی مأیوس و مهجور می نمودند."
" و از جمله سُبُحات مجلله ، علمای عصر و فقهای زمان ظهورند که جمیع نظر به عدم ادراک و اشتغال و حب به ریاست ظاهره ، تسلیم امرالله نمی نمایند بلکه گوش نمی دهند تا نغمه الهی را بشنوند بل یجعلون اصابعهم فی اذا ینهم و عبادهم چون ایشان را من دون الله ولی خود اخذ نموده اند منتظر رد و قبول آن خُشُبهای مُسنده هستند زیرا از خود بصر و سمع و قلبی ندارند که تمیز و تفصیل دهند میانه حق و باطل."
" بسیار تعجب است که این قوم در بعضی از مراتب که مطابق میل و هوای ایشان است متمسک به آیه منزله در قرآن و احادیث اولی الایقان می شوند و از بعضی که مغایر هوای ایشان است بالمره اعراض می نمایند."
" مثل آنکه در کتاب مبین ، رب العالمین بعد از ذکر حقیقت فی قوله تعالی ولکن رسول الله و خاتم النبیین جمیع ناس را به لقای خود وعده فرموده ... و خدای واحد شاهد مقال است که هیچ امری اعظم از لقا و اصرح از آن در فرقان ذکر نیافته ... ومعذلک به حکم اول از امر ثانی معرض گشته اند با اینکه حکم لقا در یوم قیام منصوص است در کتاب ، و قیامت هم به دلائل واضحه ثابت و محقق شد که مقصود قیام مظهر اوست بر امر او ، همچنین از لقا ، لقای جمال اوست در هیکل ظهور او."
" در هر عصر، امم آن عهد به آیه ای از کتاب تمسک جسته از این گونه حرف های مزخرف می گفتند که دیگر نبیّ نباید در ابداع بیاید مثل آنکه آیه انجیل را که مذکور شده علمای آن استدلال به آن نمودند که هرگز حکم انجیل مرتفع نمی شود و پیغمبری مستقل مبعوث نگردد الا برای اثبات شریعت انجیل و اکثری از ملل مبتلا به این مرض روحی شده اند چنانچه اهل فرقان را می بینی که چگونه به مثل امم قبل به ذکر خاتم النبیین محتجب گشته اند با اینکه خود مقرند بر اینکه و ما یعلم تأویله الا الله والراسخون فی العلم. بعد که راسخ در علم و امّها و نفسها و ذاتها و جوهرها بیان می فرماید که قدری مخالف هوای ایشان واقع می شود این است که می شنوی که چه می گویند و چه می کنند و نیست اینها مگر از رؤسای ناس در دین ، یعنی آنهایی که الهی به جز هوی اخذ نکرده اند و به غیر ذهب مذهبی نیافته اند و به حجبات علم محتجب گشته اند و به ضلالت آن گمراه شده اند."
" حال ملاحظه فرمایید که با وجود امثال این روایات چه استدلالها بر عدم تغییر احکام می نمایند با اینکه مقصود از هر ظهور ، ظهور تغییر و تبدیل است در ارکان عالم سرّاً و جهراً و ظاهراً و باطناً چه اگر به هیچ وجه امورات ارض تغییر نیابد ظهور مظاهر کلیه لغو خواهد بود."
" و بر آن جناب معلوم بوده که اطیار هویه و حمامات ازلیه را دو بیان است ؛ بیانی برحسب ظاهر، بی رمز و نقاب و حجاب فرموده و می فرمایند تا سراجی باشد هدایت کننده و نوری راه نماینده تا سالکین را به معارج قدس رساند و طالبین را به بساط انس کشاند چنانچه مذکور شد از روایات مکشوفه و آیات واضحه ، و بیاناتی با حجاب و سطر فرموده و می فرمایند تا مغلّین ، آنچه در قلب پنهان نموده اند ظاهر شود و حقائقشان باهر گردد."